اولین باری که نام این شهید بزرگواروشنیدم حدود دوسال میگذره . شلمچه بود، هوا گرم بود و گرمتر از هوا کلام حاج آقا که آتیش به وجودمون میزد : آقا مهدی تونستی بابای شهیدتو اینجا پیدا کنی ؟!... خاک برسرت ، خاک برلب ودهنت ، نه این خاکها ، این خاک حرمت داره ،شرافت داره ...
البته عذرخواهی می کنم بخاطر بیان جملات بالا...
آشنایی من با این شهید فقط به اون روز توی شلمچه ختم نشد. اولین مطلبی که از ایشون خوندم از زبان فرزندشون توی یه وبلاگ بود. وقتی که از زیارت عاشورا خوندن پدر شهید شون با مادرشون نوشته بود. سرتا پای وجودم اشک و شرمندگی بود. نمی دونم چرا کاری جز شرمندگی بلد نیستیم؟
این آشنایی برام بهترین اتفاق بود چون سبب شد خیلی از خواسته های زندگیم تغییر کنه و با خیلی از خوبیهایی که باهاشون قهربودم آشتی کنم. آشنایی با فرزندی که نه در صورت بلکه مطمئنم در سیرت هم مثل بابای شهیدشه. یه حزب اللهی عاشق حسین (ع ) که مطمئنم عشق به حسین (ع ) و کربلا رو از بابای شهیدشون به ارث بردن ، شجاعت و آزادگی رو هم .
خیلی از ویژگی های خوب رو که امروز توی جوونامون کمرنگ شده در وجود ایشون دیدموغبطه خوردم و به خدا گفتم کاش من هم فرزند این شهید بزرگوار بودم.
اولین باری که زائر این شهید بزرگوارشدم حدود یکماه پیش بود 22/7 برای دیدن دوستم به گلزار شهدای معتمدی رفته بودم ، برای دیدن فرزند شهید غلامپور .بعد از سلام دادن به شهدای گلزار وقتی به سمت دوستم میرفتم چشمم به سنگ قبری افتاد که تصویر و اسم رویش بینهایت شکه ام کرد و برام آشنا بود. کنارش نشستم و درحالیکه چشام خیس اشک بود ، زیارت امام حسین (ع ) بود که بر لبم جاری میشد...
دوستم پرسید میشناسید شون ؟ نمی دونستم چی باید بگم وباید بگم که چه نسبتی باهام دارند! گفتم یه غریبه ی آشنا ، شایدم بالعکس...
ما کجا و آشنایی با خوبان کجا ؟
-------------------------------------------
شهید مهدی آقاجانی متولد 22/8/42 اهل بهشت و مهمون آرامگاه معتمدی بابله.
امروز تولد این شهید بزرگواره واین روز رو به خانواده ی بزرگوار ایشون تبریک می گم چون شهدا زنده اند ودرکنار ما ودر قلب ما حاضرند.