ازته قلب فریاد می زنم،ولی کسی فریاد مرا نمی شنود.دنیا را به مبارزه می طلبم ویک تنه به جنگ عالم می روم،وجود خود را به آتش می کشم. خون خود را بر زمین می ریزم تا شاید کسی به هوش آید، تا مگر وجدانی بیدار شود،یا گوش ضمیری فریاد استغاثه مرا بشنود. ولی افسوس که مصالح مادی ، وحب حیات ومنافع شخصی همه را به زنجیر کشیده است.جبر تاریخ ، همه را اسیر و زبون نموده است . دلداده ای می خواهم که بر همه هستی قلم سرخ بکشد،و از همه زنجیر ها و اسارت محاسبه ها و ترس و علایق دنیوی آزاد گردد، یکپارچه آتش شود،فریاد شود، مبارزه شود،شمشیر شود، برنده شود،شیر شود و در کام شهادت فرو رود، وپرچم خونین سعادت انسان اسیر را،از نسلی به نسل دیگر ارمغان دهد.
من بیگانه ام،همه مردم مرا عجیب میابند،افکار مرا ، عشق سوزان مرا، فداکاری مرا،گذشت مرا،صبر وتحمل مرا،درد وغم مرا، شجاعت مرا، وبه خطر رفتن مرا عجیب میابند،با خود می گویند راستی فلانی آدم عجیبی است راستی که از ما بیگانه و اجنبی است! وفکر می کنند که این خاصیت ها نتیجه بیگانه بودن است وکم وبیش انتظار دارند که هر اجنبی دیگری دارای چنین خواصی باشد و خدا را تسبیح می کنند که این چنین آدم های غیر طبیعی و عجیب خلق کرده است.
راستی که من از همه چیز وهمه کس بیگانه ام، عاجز ودردمند،سربه جیب تفکر فرومی برم ، واز همه دنیا می گریزم و با شتاب تمام ، به اقصی نقطه وجود پناه می برم که انیس دیگری جز قلب شکسته ام نداشته باشم ، جز ضربان قلبم چیزی نشنوم، و آه سوزان مرا جز قلب من جواب نگوید و فریاد عصیان من جز بر قلبم منعکس نشود.
----------------------------------------------
هروقت دلم میگیره این جملات زیبای شهید چمران که نجاتم میده...